بیتردید یکی از مهمترین مهارتهایی که هر سخنرانی لازم است به آن مجهز باشد، مدیریت استرساست.
به همین علت، معمولاً در آموزش فن بیان، بخشی از تمرینها و تکنیکها به مدیریت استرس اختصاص پیدا میکند.
بسیاری از کسانی که ما احساس میکنیم فن بیان قوی ندارند، صرفاً به علت ضعف در مدیریت استرس اینگونه بهنظر میرسند.
با توجه به اینکه ما درس مدیریت استرس را به صورت مستقل ارائه کردهایم، قاعدتاً لازم نیست در اینجا دوباره به تکرار آن بحثها بپردازیم.
اما اجازه بدهید بر یک نکته تاکید کنیم:
هنگام مطالعه درسهای مدیریت استرس توجه داشته باشید که بخش قابل توجهی از تنشها و استرسهای سخنرانی، از جنس فشار روانی (Pressure) هستند و نه استرس (Stress).
به عبارت دیگر، چالش سخنران تنشهای جاری زندگی که سلامت ما را تهدید میکنند نیست. بلکه تنشهای مقطعی است که ممکن است عملکرد او را کاهش دهند.
مطالعهی درس کاهش عملکرد در اثر فشار روانی میتواند این مسئله را بهتر برای شما شفاف کند.
فن بیان و اهمیت کنترل حجم صدا
هر کس با شما در مورد فن بیان و بالا بردن قدرت بیان صحبت کند، احتمالاً در مورد حجم صدا و اهمیت آن هم صحبت خواهد کرد.
بنابراین، اجازه بدهید که ما از تکرار مکررات صرف نظر کنیم و صرفاً یک تمرین ساده اما موثر را به شما پیشنهاد کنیم:
این تمرین به عنوان یکی از ساده ترین تمرینات فن بیان، بهتنهایی میتواند بخش مهمی از کیفیت سخنرانی شما را بهبود دهد.
به خاطر داشته باشید که یکی از محلهای فرضی که انتخاب میکنید، کسی باشد که چند متر عقبتر و پشت سر شما نشسته است.
انتخاب سرعت مناسب برای بیان کلمهها و جملهها
این بحث هم، مانند بسیاری از مباحثی که در آموزش فن بیان مطرح میشوند، ساده و بدیهی به نظر میرسد.
اما اگر کمی به سخنرانی و شیوهی حرف زدن کسانی که به نظرتان قدرت بیان بالایی دارند فکر کنید، میبینید که به خوبی با سرعت بیان بازی میکنند و به تناسب بحث، آن را تغییر میدهند.
همه میدانیم که سرعت مناسب مهم است. همچنین میدانیم که سرعت حرف زدن ما نباید در تمام طول یک جمله یا تمام طول سخنرانی ثابت باشد.
بلکه مناسب است که بسته به موضوع، سرعت خود را تغییر دهیم.
یا چه تمرینهایی میتوانند به ما کمک کنند که سرعت حرف زدن خود را بیشتر و بهتر کنترل کنیم.
چهار تمرین پیشنهاد میکنیم
صدای خود را با سرعتهای متفاوت ضبط کنید
این تمرینِ ساده، برای تقویت فن بیان بسیار ارزشمند است.
برخی به شما توصیه میکنند که آهستهتر حرف بزنید تا مسلطتر به نظر برسید.
اما بعضی از ما، اتفاقاً بسیار آهسته صحبت میکنیم و مناسبتر است که تندتر صحبت کنیم تا حس تسلط را بیشتر و بهتر القا کنیم.
کلید جستجوی پاسخ هم بسیار ساده است.
از نقشهای ارشد استفاده کنید
ما عادت داریم که سخنرانیهای خودمان را تمرین کنیم.
همان موضوعاتی که در حالت عادی در موردش حرف میزنیم یا قرار است در موردش حرف بزنیم.
اما یک تمرین فن بیان بسیار زیبا و اثرگذار این است که به جای افرادی که در موقعیتهای ارشد هستند صحبت کنیم.
در اتاق و در خلوت خودتان، فرض کنید رییس جمهور یا وزیر هستید و در مورد یکی از مسائل مربوط به آن موقعیتها صحبت کنید.
یا اینکه اگر قرار است در مراسم همکار نمونه از شما تقدیر شود، به جای اینکه سخنرانی خودتان را تمرین کنید، به جای مدیرعامل که قرار است در ابتدای مراسم صحبت کند حرف بزنید و تمرین کنید.
تمرین موقعیتهای برتر و ارشدتر، میتواند کمک موثری برای فاصله گرفتن از چارچوب ذهنی و محدودیتهای خودساختهی فکر ما باشد.
از کتابهای قصه غافل نشوید
اگر همچنان احساس میکنید که سرعت حرف زدن شما چندان در اختیارتان نیست، یا اینکه کلمات را به خوبی و وضوح ادا نمیکنید، کتابهای کودکان را با صدای بلند بخوانید.
فضای این کتابها، صفحه بندی آنها، تصاویر و کلماتشان، ما را وادار میکند شمردهتر و دقیقتر و شفافتر صحبت کنیم
متن های صوتی کوتاه درست کنید
متنهای پاراگراف فارسی متمم هم میتوانند محل خوبی برای پیدا کردن سوژهی مناسب باشند.
بخش مهمی از تسلط شما بر فن بیان به شیوه تنفستان مربوط میشود
یکی از نخستین نشانههایی که دیگران میتوانند متوجه شوند که شما گرفتار فشار و استرس شدهاید و چندان بر خودتان مسلط نیستید، شیوهی نفس کشیدن شماست.
استرس و فشار روانی، معمولاً عمق تنفسهای ما را کمتر و تعداد آنها را افزایش میدهد.
به علت بحثهای متعددی که در زمینه نقش تنفس در سخنرانی وجود دارد ما این بحث را در درسی مستقل مورد توجه قرار میدهیم.
رابطه زبان بدن و فن بیان را فراموش نکنید
در مورد اهمیت زبان بدن در سخنرانیها، به اندازهی کافی صحبت شده است.
تاکید بر این نکات در حدی است که گاه، استفاده از حرکات بدن بسیار افراطی شده و از حالت طبیعی خارج میشود.
شاید شما هم سخنرانهایی را دیده باشید که حرکات دست و پای آنها آنقدر زیاد و افراطی و تصنعی است که خاطرات اجرای دکلمه در دوران دبستان را برای ما زنده میکند.
اما به هر حال، افراط یا تفریط در بهکارگیری زبان بدن میتواند اثربخشی سخنرانی ما را کاهش دهد.
اگر قصد دارید زبان بدن را به شکلی موثرتر در سخنرانیها به کار بگیرید، یکی از راهکارهای ساده، در نظر گرفتن زبان بدن به عنوان ابزار علامتگذاری در سخنرانی است.
وقتی قصد دارید در سخنرانی یک سوال مطرح کنید، بدن خود را چگونه با وضعیت سوالیِ پیام، همراه میکنید؟
با توجه به اینکه ما در مورد زبان بدن، به صورت مستقل صحبت کردهایم، برای مطالعه بیشتر میتوانید به مجموعه درسهای زبان بدن مراجعه کنید:
آموزش زبان بدن
اما اگر فعلاً قصد یا فرصت ندارید همهی مباحث مربوط به زبان بدن را پیگیری کنید، پیشنهاد میکنیم حداقل کلیپ آموزشی زیر را ببینید:
استفاده از حرکات دست هنگام سخنرانی و صحبت کردن
در مورد ارتباط چشمی و نقش آن در فن بیان، ما درس مستقلی را در متمم در نظر گرفتهایم:
تکنیکهای برقراری ارتباط چشمی در سخنرانی
با این حال، اجازه بدهید که یک نکتهی بسیار مهم را در همین جا خدمت شما یادآوری کنیم:
نقطههای امن، مهمترین تکیه گاههای شما هستند
انبوهی توصیه وجود دارد که چشمهای خود را هنگام سخنرانی چگونه حرکت دهید.
به کجاها نگاه کنید و به کجاها نگاه نکنید.
مثلث طلایی و مربع نقرهای و شش ضلعی پلاتینیومی و صفحهی هدف و انواع اصطلاحات، بخش مهمی از کتابهای فن بیان و سخنرانی را در اختیار خود گرفتهاند.
اما یک نکته را فراموش نکنیم:
اگر خیلی بدشانس نباشید، حتی در یک جمع کوچک چند ده نفری هم، همیشه دو یا سه نفر انسان مثبت پیدا میکنید.
کسانی که حتی وقتی غلط هم صحبت کنید، به شما لبخند میزنند.
حتی از حرفهای بیخاصیت هم با دقت یادداشت برمیدارند.
و یا اینکه با شما احساس همدلی میکنند و به شدت مراقب هستند که هر بار نگاهشان میکنید لبخند بزنند تا روحیه بگیرید.
اگر چنین مخاطبهایی در میان مخاطبان وجود داشته باشد، این افراد را بیتردید میتوانمخاطبهای طلایی دانست.
در همان دقیقههای اول به سادگی میتوانید آنها را کشف کنید.
حتماً گاه و بیگاه به آنها نگاه کنید و اجازه دهید با نگاهشان از شما حمایت کنند.
اگر در میان جمع دوستانی دارید که شما را میشناسند و دوست دارند، حتی قبل از شروع سخنرانی میتوانید به آنها یادآوری کنید که چنین نقشی داشته باشند.
کافی است به آنها بگویید که روی لبخند حمایت آنها حساب میکنید.
این هم شکلی از حمایت اجتماعی است و مطمئناً دوستانتان هم از اینکه چنین فرصتی دارند خوشحال خواهند شد.